سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شــعـــرکـــده

سجده سرخ

 

با چـشم های روشن تر سجده کرده بود

مردی که در هجوم خطر سجده کرده بود

پیـشانیش خطی  به  موازای  نور داشت

گویـا برآن هـزار سحر سجده کرده بود

دل کـنده از تمـ ام زوایـای روزگــار

تنها برای او به ســفر سـجده کرده بود

آهسته ایـستاد ...کمر راست کرد و رفت

اطــراف مرد کوه و کمر سجده کرده بود

...هی لحظه های سرخ وَهی لحظه های سبز...

بر دست مرد نعش پسر سجده کرده بود

...هی لحظه های سرخ وَهی لحظه های سبز...

حتی به روی نیزه پدر سجده کرده بود

نقاشی خداست    تبر می خورد درخت

براو وگرنه هرچه تبر سجده کرده بود

 

بر او فرشته های خدا سجده می کنند

شیطان فرشته بود اگر سجده کرده بود

******

یک حادثه...کربلا...سفر...نیزه...حسین...

درتـــــــابش آفتاب...سر ...نیزه...حسین...

خورشـــید فـــرو رفـــت به اعمــاق زمـین

وقتـــی که طلـــوع کـــرد بر نیــزه حسین!